,silent

سکوت,

    

نویسنده: *mohsen* ׀ تاریخ: سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:silent,عکس ماندگار, خوشکله,سکوت,امید,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

                 

نویسنده: *mohsen* ׀ تاریخ: یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:silent,سکوت,زیباترین مطالب,دل نوشته,شعرزیبا,ترانه جدید,عکسهای زیبا, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دنیـــــا ، تنهایی های زیادی داره؛
اما، 

تنهاییِ مَــن دنیایی داره ///

 

 

نویسنده: *mohsen* ׀ تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:silent,سکوت,زیباترین مطالب,دل نوشته,شعرزیبا,ترانه جدید,عکسهای زیبا, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

نویسنده: *mohsen* ׀ تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:silent,سکوت,زیباترین مطالب,دل نوشته,شعرزیبا,ترانه جدید,عکسهای زیبا, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خدایا......

دیگه طاقت این دنیا رو ندارم/// 

 

نویسنده: *mohsen* ׀ تاریخ: شنبه 29 مهر 1391برچسب:silent,سکوت,زیباترین مطالب,دل نوشته,شعرزیبا,ترانه جدید,عکسهای زیبا, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 

دیروز شیطان را دیدم.
در حوالی میدان بساطش را پهن كرده بود؛ فریب می‌فروخت.
مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هیاهو می‌كردند و هول می‌زدند و بیشتر می‌خواستند.
توی بساطش همه چیز بود:
غرور، حرص،‌دروغ و خیانت،‌ جاه‌طلبی و ...

هر كس چیزی می‌خرید و د
ر ازایش چیزی می‌داد.
بعضی‌ها تكه‌ای از قلبشان را می‌دادند و بعضی‌ پاره‌ای از روحشان را.
بعضی‌ها ایمانشان را می‌دادند و بعضی آزادگیشان را.
شیطان می‌خندید و دهانش بوی گند جهنم می‌داد.
حالم را به هم می‌زد. دلم می‌خواست همه نفرتم را توی صورتش تف كنم.
انگار ذهنم را خواند.
موذیانه خندید و گفت: من كاری با كسی ندارم،‌فقط گوشه‌ای بساطم را پهن كرده‌ام و آرام نجوا می‌كنم. نه قیل و قال می‌كنم و نه كسی را مجبور می‌كنم چیزی از من بخرد.
می‌بینی!
آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند.
جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیك‌تر آورد و گفت‌:
البته تو با اینها فرق می‌كنی.
تو زیركی و مومن. زیركی و ایمان، آدم را نجات می‌دهد.
اینها ساده‌اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می‌خورند.
از شیطان بدم می‌آمد.
اما حرف‌هایش شیرین بود.
گذاشتم كه حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت.
ساعت‌ها كنار بساطش نشستم تا این كه چشمم به جعبه‌ای عبادت افتاد كه لا به لای چیز‌های دیگر بود.
دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم.
با خودم گفتم: بگذار یك بار هم شده كسی، چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یك بار هم او فریب بخورد.
به خانه آمدم و در كوچك جعبه عبادت را باز كردم.
توی آن جز غرور چیزی نبو
د.
جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت.
فریب خورده بودم، فریب.
دستم را روی قلبم گذاشتم،‌نبود!
فهمیدم كه آن را كنار بساط شیطان جا گذاشته‌ام.
تمام راه را دویدم.
تمام راه لعنتش كردم.
تمام راه خدا خدا كردم.
می‌خواستم یقه نامردش را بگیرم. عبادت دروغی‌اش را توی سرش بكوبم و قلبم را پس بگیرم.
به میدان رسیدم، اما شیطان نبود.
آن وقت نشستم و های های گریه كردم.
اشك‌هایم كه تمام شد،‌بلند شدم.
بلند شدم تا بی‌دلی‌ام را با خود ببرم كه صدایی شنیدم،
 صدای قلبم را///

نویسنده: *mohsen* ׀ تاریخ: جمعه 28 مهر 1391برچسب:silent,سکوت,زیباترین مطالب,دل نوشته,شعرزیبا,ترانه جدید,عکسهای زیبا, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 اجازه خدا...!؟

میشه ورقمو بدم؟

میدونم امتحان تمام نشده ، ولی من دیگه خسته شدم...

 

   

نویسنده: *mohsen* ׀ تاریخ: جمعه 28 مهر 1391برچسب:silent,سکوت,زیباترین مطالب,دل نوشته,شعرزیبا,ترانه جدید,عکسهای زیبا, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 هرگاه از شدت تنهایی

به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند
خنجرخیانتی راکه در پشتم فرو رفته
  در می آورم ،      

           

       

نویسنده: *mohsen* ׀ تاریخ: جمعه 28 مهر 1391برچسب:silent,سکوت,زیباترین مطالب,دل نوشته,شعرزیبا,ترانه جدید,عکسهای زیبا, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 امــان

 

از روزهايی که

دلـت از خدا هم پُــره///

        

          

 

نویسنده: *mohsen* ׀ تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:silent,سکوت,زیباترین مطالب,دل نوشته,شعرزیبا,ترانه جدید,عکسهای زیبا, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

‫روزی رفیق برای حفظ جان رفیقش خود را جلوی گلوله مینداخت..
و امروز رفیق، از رفیق خود سکویی میسازد که پا بر رویت  گذارد و پیشرفت کند///
 
 
        
 
 
نویسنده: *mohsen* ׀ تاریخ: دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:silent,سکوت,زیباترین مطالب,دل نوشته,شعرزیبا,ترانه جدید,عکسهای زیبا, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 18 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , silentboy.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM